سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هر یک از شما آینه برادرش است . اگر رنجی را در او ببیند، دورش می سازد. [امام علی علیه السلام]
 
امروز: یکشنبه 103 آذر 11

تا به حال از کتاب­هایی که در سال جدید خوانده­ام، چیزی ننوشته­ام. باید بنویسم و خدا کند که حال تایپ کردن هم باشد تا چند مطلب دیگر را که حالی دست داده و نوشته­ام، در وبلاگ قرار دهم. اما، باز هم اول کتاب:

اولین کتاب، «تضاد دولت و ملت، نظریه­ی تاریخ و سیاست در ایران» است نوشته­ی دکتر محمد علی همایون کاتوزیان. کتاب را علی­رضا طیب در 412 صفحه ترجمه کرده و نشر نی منتشر ساخته است. چند سال پیش، با حسین به نمایشگاه رفته بودم و این کتاب، یکی از ارمغان­های آن­جا بود. راستش را بخواهید این 4 سال فرصت خوبی بوده برای تمام کردن کتاب­هایی که از قبل خریده بودم و مانده بود! هر چند امیدوارم دیگر تکرار نشود! از کتاب می­گفتم. دکتر کاتوزیان استاد دانشکده شرق شناسی دانشگاه آکسفورد است و نظریه­ی حکومت خودکامه در ایران را به کمک 11 مقاله، در این کتاب توضیح می­دهد. برای شناخت سرشت سیاست در ایران کتاب خوبی است، که البته بیشتر بر دوران بعد از مشروطه، تمرکز دارد.

کتاب دوم، یکی از کتاب­های بسیار معروف و البته مرجع در علوم انسانی است. «ایران بین دو انقلاب» نوشته­ی پروفسور یرواند آبراهامیان را احمد گل­محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ترجمه کرده­اند. کتاب را نشر نی در 709 صفحه منتشر کرده است و مترجمان آن را به دکتر حسین بشیریه تقدیم کرده­اند. استاد بزرگی که در همین سال­ها، از ایران هجرت کرد. آبراهامیان دوران قاجار و انقلاب مشروطه، دوران رضا خان و ماجراهای سرنگونی او در شهریور 1320 و در پایان، دوران محمد رضا شاه را تا کودتای 28 مرداد 1332 و سپس پیروزی انقلاب اسلامی را بررسی می­کند. به دوران تثبیت حکومت پهلوی در سال­های 42 تا 57 اشاره می­کند و توسعه­ی اجتماعی و اقتصادی را در کنار توسعه نیافته­گی سیاسی، عامل اصلی سقوط سلطنت پهلوی می­داند. کتاب بسیار خواندنی است و حیف است که جوان امروزی، آن را نخواند. این را هم بگویم که پروفسور آبراهامیان، استاد ایرانی تاریخ کالج باروک دانشگاه نیویورک است.

اما وعده داده بودم که از «روز اول عشق» بنویسم. این سه­گانه­ی محمد محمدعلی را نشر کاروان منتشر کرده است. بخش اول به «آدم و حوا» اختصاص دارد و 281 صفحه است. کتاب دوم «مشی و مشیانه، داستان آفرینش نخستین زن و مرد در اساطیر ایرانی» نام دارد و 226 صفحه است. بخش سوم این سه­گانه هم که به نظر من، بهترین و زیباترین بخش آن است، عنوان «جمشید و جمک، سرگذشت جمشید شاه، نخستین پادشاه آریاییان» را بر پیشانی دارد و 275 صفحه است. محمدعلی داستان آفرینش را بسیار زیبا و بر پایه­ی عشق بنا می­کند و گناه نخستین را به یاد ما فرزندان آدم می­آورد. متنی را می­نویسم که در پشت جلد بسته­ی مجموعه، نوشته شده است تا کمک کند به کمی آشنایی بیشتر:

«راویان قصه­های سه­گانه روز اول عشق، زنانی هستند که در کنار قهرمانان بزرگ می­زیسته­اند و تاکنون به چشم نمی­آمده­اند. اما نقش آنان چه بسا بسیار مهم و حضور آنان در تحقق اسطوره بسیار مؤثر بوده است. چرا که در کنار هر مرد بزرگ و خداگونه، زنی، همسری، می­زیسته در شأن و منزلت او، که خود عاشقی بی­نظیر بوده است. اقلیما، دختر حوا قصه­ی آدم و حوا را روایت می­کند، مشیانه از جفت و همسرش مشی می­گوید و جمک سرگذشت برادر و همسر خود جمشید را نقل می­کند.»

از «آیین» هم بنویسم و این پست طولانی و به احتمال حوصله سر بر را تمام کنم. شماره 19 و 20 «آیین» همان شماره­ی ویژه­ی نوروز است، که در 192 صفحه منتشر شده است. در بخش تأملات ایرانی این شماره، موضوع انقلاب، اصلاحات و انتخابات، مورد بررسی قرار می­گیرد. مقاله­های دکتر سعید حجاریان، دکتر حمید رضا جلایی­پور و مهندس عباس عبدی در این بخش بسیار خواندنی هستند. در بخش جامعه و انتخابات، مقاله­ای خواندنی از سید محمد خاتمی در تبیین اصلاحات، چاپ شده است. بخش اندیشه­ی این شماره، مثل همیشه حاوی مقالاتی خواندنی است که به نظرم نوشته­های دکتر مصطفی ملکیان و دکتر سروش دباغ از باقی، بهتر بودند. بخش­های ماه­نو، تجربه ایرانی، زنان و خیلی دور، خیلی نزدیک، باقی مطالب این شماره را تشکیل می­دهند.


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در جمعه 88/2/4 و ساعت 10:26 صبح | نظرات دیگران()

این چند روزه قصد نوشتن داشته­ام و مهمان­ها نگذاشته­اند. آن چند ساعت بعد از تحویل سال تا نیمه­ی شب، به خصوص زمان مناسب و جالبی بود برای نوشتن. ساعاتی که در سال 88 بود و در عین حال هنوز یکم فروردین ماه نبود. به هر حال زمانی توانستم پشت کامپیوتر بنشینم که دقایقی از بامداد گذشته بود. نوشتن در روز 30اُم اسفند را هم از دست دادم که خب می­دانید 4 سال یک­بار است و و باید باز هم صبر کرد، البته اگر عمری باشد. از پارسال وعده دارم برای نوشتن از باقی کتاب­های خوانده شده، چیزهای دیگری هم هست اما اول کتاب­ها:

چند سال پیش، احمد و آرش به بهانه­ی تولدم، هدیه­ای را برایم به ارمغان آورده بودند. چند کتابی بود. یکی از آن­ها را در روزهای پایانی سال خواندم یا بهتر است بگویم در این یک مورد ورق زدم! «تاریخ جنون» نوشته­ی میشل فوکو. کتاب را فاطمه ولیانی در 296 صفحه به فارسی ترجمه کرده است و انتشارات هرمس که وابسته به شهر کتاب است، آن را منتشر نموده است. کتاب در رابطه با دیوانگی و جنون و نحوه­ی برخورد اروپاییان با آن در طول تاریخ است. چند فصل اول را خواندم و دیدم که موضوع آن هیچ تناسبی با من ندارد. بقیه­ی فصل­ها را ورق زدم و باز هم چیزی نیافتم. کتاب به درد روان­شناسان می­خورد لابد. راستی این را هم بگویم که به نظرم بقیه­ی کتاب­های همراه این هدیه را در طول این سال­ها خوانده­ام.

به نظر می­رسد که باز هم نتوان از تمامی کتاب­ها در یک پست نوشت. به دو کتاب دیگر اشاره­ای کوتاه می­کنم و 3 کتاب دیگر را به پستی دیگر وا می­گذارم.

«شاده احتجاب» را خواندم. اثر معروف هوشنگ گلشیری. کتاب را در 120 صفحه انتشارات نیلوفر منتشر کرده است. نکته­ی جالب سال انتشار و سپس تجدید چاپ­های کتاب است. گلشیری در سال 1348 کتاب را برای اولین بار چاپ می­کند. تا پیش از انقلاب، 6 بار دیگر کتاب تجدید چاپ می­شود. اما اولین تجدید چاپ بعد از انقلاب مربوط به سال 1368 است و باز یک فراموشی 11 ساله­ی دیگر، تا «شازده احتجاب» چاپ نهم خود را در سال 1379 تجربه کند. در همان سال، 2 بار دیگر تجدید چاپ می­شود و در سال 80 هم یک­بار. نسخه­ای را که من خریده بودم، مربوط به چاپ سیزدهم است در سال 81. راستی به نظرتان ... هیچ!

کتاب دیگری که می­خواهم در این پست از آن بنویسم، «دستور زبان عشق» است از قیصر امین­پور. این کتاب 95 صفحه­ای را انتشارات مروارید در برگه­هایی منتشر کرده است که وقتی به آن دست می­زنی ناحودآگاه یاد «نزدیکی» حُنیف قریشی می­افتی. آن شعر معروف مربوط به ایستگاه هم در این کتاب است. من اما دو بیت کوتاه از شعری دیگر را می­نویسم:

« دوست­ترت دارم از هر چه دوست

ای تو به من از خود من خویش­تر

دوست­تر از آن­که بگویم چقدر

بیشتر از بیشتر از بیشتر»   


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در دوشنبه 88/1/3 و ساعت 10:47 صبح | نظرات دیگران()

یک هفته­ی مانده به 22 بهمن را فرصت داشتم برای هر روز نوشتن و برعکس، هیچ ننوشتم. الآن هم بعد از دربی و آن اشتباه احمقانه­ی علیزاده، تنها شاید باید کمی از خواندنی­هایم بنویسم که اگر بیش از این بگذرد، نوشتن از آن­ها مشکل می­شود.

قبلا هم اشاره کرده بودم که دوره­ی هفت جلدی «آتش، بدون دود» را در نمایشگاه کتاب امسال خریدم و باز هم نوشته بودم که آن را سال­ها پیش، زمانی که سال اول راهنمایی را می­گذراندم، خوانده بودم. اما این را هم گفته بودم که بعضی کتاب­ها را باید دوباره و چندباره خواند.

چند ماهی، کتاب در دستان مصطفی بود تا بخواند، جلد اول را که تمام کرده بود، تشنه بود برای خواندن بقیه­اش. روزی که دیگر تمام جلدهای باقیمانده­ی کتاب را از من گرفت، عازم اصفهان بود و همین چند هفته­ی پیش که تمام آن­ها را یک­جا به من پس داد، باز هم راهی خانه بود ...

بماند. این­ها خود شاید طرح­واره­هایی باشند از داستانی که روزی باید نوشته شود ...

«آتش، بدون دود» که در عنوان اصلی­اش این ویرگولی را که من به کار بردم، ندارد، نوشته­ی استادِ مرحوم نادر ابراهیمی است در هفت جلد، که آن را نشر روزبهان منتشر کرده است. توضیح بدهم که ویرگول را به جای ساکنی استفاده کردم که باید برای خوانش دقیق نام کتاب، بر روی حرف آخر آتش قرار گیرد. خواندن 3 جلد اول کتاب را تمام کرده­ام و این­جا کمی از آن­ها می­نویسم.

کتاب اول 264 صفحه­ای است و زیر عنوان «گالان و سولماز» را بر پیشانی دارد. دو عاشقی که دیوانه­وار عاشق هم هستند و به پای این عشق، خون­ها ریخته می­شود. ابراهیمی در جایی از کتاب می­نویسد: «از عشق سخن باید گفت، همیشه از عشق سخن باید گفت. عشق در لحظه پدید می­آید، دوست داشتن در امتداد زمان. این اساسی­ترین تفاوت عشق و دوست داشتن است. عشق، معیارها را در هم می­ریزد، دوست داشتن بر پایه­ی معیارها بنا می­شود. عشق، ناگهان و ناخواسته شعله می­کشد، دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می­گیرد. عشق، قانون نمی­شناسد. دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه­ایی از قوانین عاطفی است. عشق، فوران می­کند چون آتشفشان و شُره می­کند چون آبشاری عظیم. دوست داشتن، جاری می­شود چون رودخانه­یی بر بستری با شیب نرم. عشق، ویران کردن خویشتن است. دوست داشتن، ساختنی عظیم.»

یاد دکتر شریعتی، اگر افتاده­اید، عیبی ندارد! به مقصود رسیده­اید!

گفتم که این جلد از کتاب سرشار است از عشق و خون و البته جهل. جلد دوم با نام «درخت مقدس» 296 صفحه است و قصه­ای دردناک را روایت می­کند از جدال عقل و خرافاتی که نام دین را بر خود نهاده­اند تا بر دل ساده­ی مردم، راه یابند. کتاب سوم در 428 صفحه و با زیر عنوان «اتحاد بزرگ» داستان جدال سخت و سرانجام پیروزی نماد عقل بر نماد خرافه را بازگو می­کند. این جلد که به گفته­ی نویسنده، پایان دوره­ی اول مجموعه است، پایانی خوش داد و انگار به سامان.

آن­چه که در این 3 جلد فراوان رخ می­نماید، کشته شدن جوانان است. جهل و خرافه و تعصب­های کور هم دلیل آن می­شود. این است که شاید زیاد – البته تنها شاید – دردناک نباشد. اما آن­گونه که به خاطر دارم و از حال و هوای داستان نیز بر می­آید، این است که این تازه آغاز کار است و مرگ­هایی را در پیش داریم که سخت دردناک است. از آن، گونه مرگ­ها که درد را، درد این ملت را به یاد می­آورد ... 

 


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در جمعه 87/11/25 و ساعت 5:34 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 20
مجموع بازدیدها: 200945
جستجو در صفحه

خبر نامه