سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و از او پرسیدند عدل یا بخشش کدام بهتر است ؟ فرمود : ] عدالت کارها را بدانجا مى‏نهد که باید و بخشش آن را از جایش برون نماید . عدالت تدبیر کننده‏اى است به سود همگان ، و بخشش به سود خاصگان . پس عدل شریفتر و با فضیلت‏تر است . [نهج البلاغه]
 
امروز: پنج شنبه 103 اردیبهشت 6

مدتی است که اصلا حال و حوصله ی نوشتن ندارم . نمی دونم چرا، اما این چند روزه خیلی سعی کردم تا بهونه ای برای نوشتن یا شاید ننوشتن پیدا کنم، اما موفق نشدم و از هر دو طرف شکست خوردم ! الآن هم که دارم این چند خط رو می‏نویسم، نمی دونم قراره آخرش به کجا ختم بشه . و این که اصلا قراره ختم بشه یا نه ؟! کامپیوتر هم مشکل پیدا کرده، فکر می کنم شدید ویروسی شده باشه و نیاز به تعویض ویندوز داره . به فکرم رسید که کاش کسی هم ویندوز ما رو عوض می کرد !

میون شب های قدر هم هستیم . من اما هم چنان بی حال و حوصله . دلم می خواست به حسینیه ارشاد می رفتم، اما حیف که از آن هم محرومم . حس رفتن به جای دیگه ای رو هم ندارم . از این مداحی های رایج ... هیچ ! بقیه اش رو حدس بزنید !

 

چیزی که نوشتم، چیزی نشد که بشه توی وبلاگ گذاشتش . الآن 24 ساعتی گذشته و من دارم ادامه ی همون متن رو می‏نویسم تا شاید بشه باهاش کاری کرد . از دیشب تا حالا اتفاق هایی هم افتاده که خب اگر ادامه پیدا کرد، حتما راجع به اون ها می نویسم . امروز صبح، « دایره زنگی» رو دیدم . فیلم بدی نبود . اما فقط در همین حد . نکته جالب برای من توی این فیلم این بود که برخی اصطلاحات رو به کار می بردن که به نظرم بعید می رسید اجازه ی گفتن اون ها در سینما داده بشه، هر چند باید بگم متاسفانه به راحتی در سطح جامعه به کار برده می شه . داشتم تعریف می کردم و می نوشتم که منظورم کدوم سکانس هاست، اما پشیمون شدم . چه فیلم رو دیده اید و چه نه، بیشتر به سکانسی مثل صحبت های باران کوثری و به ظاهر دوست پسرش در پیکان سفید رنگ دقت کنید . از این موارد هم در این فیلم و هم در سینمای این روزها زیاده . باز هم متاسفانه به بهانه ی احتمالا ارزش ها و هزار و یک چیز دیگر در مقابل آن سینمایی که باید، سنگ قرار داده اند  و به جای آن فیلم هایی به نمایش در می آید که هیچ حرفی برای گفتن ندارند و روی ابتذال را سفید کرده اند . این هم از دردهای تغییر معنای واژه ها در کشور ماست . البته منظورم از ابتذال، « دایره زنگی» نیست که این فیلم در مقابل بسیاری از فیلم های این روزها، عالی است. در این چند سال اخیر تعداد فیلم هایی که بتوان به خاطر آن به سینما رفت، بسیار کم شده و این ها همه به بهانه است . دیدن فیلم های روز دنیا بر پرده سینما پیشکش، که امروز حتا باید حسرت دیدن فیلمی از بیضایی و مهرجویی و افخمی و... را ببریم .

 

امشب، شب شهادت حضرت علی (ع) است و حتما برای گفتن این حرف ها نامناسب . گفتم که دنبال بهانه ای برای نوشتن بودم ونوشتم . ما را از دعا فراموش نکنید ...

 


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در یکشنبه 87/6/31 و ساعت 9:26 عصر | نظرات دیگران()

قصد نداشتم از خواندنی هایم بنویسم، اما دیدم که مدتی است که خوب ننوشته ام و خب باید نوشت ! فکر عنوانی هم برای این نوشته نکرده ام . اصلا اول خواندنی هایم را نوشتم و بعد از نوشتن آن ها، دارم این چند خط را می نویسم . راه می افتم در خانه تا بلکه عنوانی به نظرم برسد اما فایده ای ندارد . چند دقیقه ای بیشتر به افطار هم نمانده و بعد از افطار هم که مسافر هستم .

خوب است ! اصلا همین مسافر خوب است . آدم را به یاد کسانی و چیزهایی می اندازد ...

 

1/ شماره 60 « شهروند» عکسی از پرویز مشرف را بر روی جلد خود دارد. پرونده های ابرمرد سیاسی، سفر احمدی نژاد به ترکیه، اظهارات مشایی، سقوط پرویز مشرف، محمود درویش و سید احمد فردید خواندنی های این شماره هستند . در پرونده ی فردید، مصاحبه با دکتر رضا داوری اردکانی خواندنی است . اما پرونده ی ویژه ی این شماره در مورد امام موسی صدر است . از سید محمد خاتمی، دکتر سریع القلم،سید عبدالعزیز حکیم، احسان شریعتی و نبیه بری مطالبی در این پرونده چاپ شده است . نکته جالب توجه در این شماره این است که تغییرات گرافیکی جدیدی در صفحه آرایی مجله را در بر دارد و این که « شهروند» هم صاحب سایت شده است : www.shahrvandemrouz.com

 

2/ اما هادی ساعی بر روی جلد شماره 61 « شهروند» ایستاده است ! در این شماره پرونده های کوتاه حسن نیت در سیاست و خروشچف و پرونده های بلند تری در مورد سناتور بایدن – معاون اوباما - ، شهید رجایی، حذف صفرهای ریال، ناکامی در المپیک و گل شیفته فراهانی خواندنی تر هستند . البته مطالب ریز و درشت دیگری هم هست که من به آن اشاره نکردم . در آخرین پرونده این شماره اسنادی منتشر نشده از وزارت خارجه انگلیس در مورد جزایر سه گانه ایرانی چاپ شده است .

 

3/ شماره 15 « آیین» را هم در این روزها خوانده ام . این شماره دو موضوع اصلی دارد : اخلاق و سیاست که بسیار مورد علاقه ی من است و زن و نو اندیشی دینی . مقاله های سعید حجاریان، مصطفی ملکیان و مصطفی تاج زاده در پرونده اول و مقاله های مهدی مهریزی، رضا علیجانی و محمد تقی فاضل میبدی در پرونده دوم بسیار خواندنی هستند . مقاله ای از دکتر مهاجرانی هم در این شماره چاپ شده است که در پست قبلی، کمی راجع به آن نوشته ام .


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در جمعه 87/6/15 و ساعت 7:39 عصر | نظرات دیگران()

معمول اینه که آدم ها دوست دارند خیلی کارها بکنند، اما این دوست داشتن دلیل بر انجام دادن و انجام شدن این کارها نیست . شاید یکی از کوچکترین دوست داشتن های من، نوشتن هر روزه در « تخته سیاه » باشد، که طبیعی است و معلوم، حاصل اش چه می شود ...

 

یادداشتی می خواندم از دکتر مهاجرانی، چاپ شده در آیین – از این شماره بعد خواهم نوشت – که خب حتما دکتر این یادداشت را در «مکتوب» قرار داده است و راستش من الآن دل و دماغ لینک دادن به آن را ندارم ! یادداشت در سوگ عبدالوهاب مسیری نوشته شده است و در آن گوشه ای از شعر یک ملوان انگلیسی نوشته شده است . بخوانید :

He prayth best                                                                                                                

who loveth best                                                                                                              

all things both great and small                                                                                      

forth  dear GOD who loveth us                                                                                             

« او که بهترین نیایشگر است

همانی است که برترین عاشق است

همه پدیده ها چه بزرگ و چه کوچک

از آن خداوندی است که ما را دوست دارد ...»

 

و ادامه می دهد :

Water water every where                                                                                                  

Nor any drop to drink …                                                                                                 

باید ترجمه کرد ؟ بخوان :

« آب، آب همه جا را فراگرفته است،

اما دریغ از قطره ای برای نوشیدن ... »

 

 

و خوب می بینی که انسان همه ی کارهایی را که دوست دارد و باید، نمی تواند انجام دهد ...


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در جمعه 87/6/15 و ساعت 12:29 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 22
مجموع بازدیدها: 197936
جستجو در صفحه

خبر نامه