سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
آنکه در دانشش اختلاف و دوگانگینباشد . [امام باقر علیه السلام ـ در بیان معنای راسخان در دانش ـ]
 
امروز: یکشنبه 103 آذر 11

سال های پیش نوشتن در «تخته سیاه» جزء برنامه های همیشگی ام بود. هر چند نه روزانه، بلکه هفتگی. اما بعد از این 22 ماه ننوشتن، انگار که هنوز هم، نوشتن سخت است. به آدرس دوستان قدیمی ای که در همین کنار لینک آن ها آمده است، سری می زنم. می بینم که اکثریت آن ها دیگر نمی نویسند یا لااقل دیگر در آن جا که من آدرسش را لینک کرده ام، نمی نویسند. کمی وب گردی می کنم و وبلاگ می خوانم. شاید هم 10 وبلاگی هست که پسندیده ام و الآن بیش از یک ماه است لینک های آن ها در note هایی روی صفحه desktop لپ تاب جا خوش کرده تا فراموش نشوند و لینک شوند. اما می دانید مشکل کجاست؟

مشکل این جاست که تمام یا باز هم لااقل اکثریت آن ها، در آن زمانی که من می نوشتم، ننوشته اند و در آن زمانی که من ننوشته ام، نوشته اند. انگار که عمر وبلاگ نویسی برای نسل ما به سر آمده است. انگار که مشغول کارهای دیگری شده ایم و دیگر این یک کار را رها کرده ایم. نمی دانم، حسی می گوید که شاید زبان مشترکی وجود نداشته باشد. انگار دیر شده باشد ...

می دانم که نباید به این حس مجال داد و باید نوشت. اما خُب، بعد از این همه مدت ننوشتن، که هنوز هم قرار است دلایلش و چرایی اش توضیح داده شود، بازگشت کمی سخت است. در این سال ها، خواستند که ما را ویران کنند و نه دروغ است و نه اغراق که ضربه هایی هم زدند. ضربه هایی شاید کاری که ترمیم و نقاهت آن، زمان می طلبد و امید.

و امید، واژه ای است که حتی نوشتنش را از یاد برده بودیم و شنیدنش نایاب بود. باشد که بازگردد و بماند ...


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در پنج شنبه 92/7/11 و ساعت 10:54 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 20
مجموع بازدیدها: 200958
جستجو در صفحه

خبر نامه