تخته سیاه
انگار که نوشتن «یاس نوازش» باعث شده است که برخی از دوستان دچار شبهههایی بشوند. یکتا و دوستی که نامش را ننوشته است، لطف کردهاند و چند خطی برایم نوشتهاند. و خب حتما هم طبیعی است که تعداد بیشتری آمدهاند و خواندهاند و چیزی ننوشتهاند. به نظرم میرسد باید در این مورد چند نکتهای را بگویم:
اول اینکه آن انتظار مورد اشاره بیش از آنکه جنبهی خصوصی داشته باشد، عمومیت دارد. عمومی به این معنا که دنبال کنندهی یادداشتهای من، حتما متوجه تغییری خواهد شد و خب من انتظار واکنشی داشتم.
دوم این که در ادامهی همان تغییر، طبیعی است که انتظارهای خصوصی آدمی هم تغییر کند. بماند که اصلا به طور کل عوض شود و دیگر اصلا انتظاری نباشد ...
سوم اینکه بحث نامه و ... همچنان پابرجاست. گفتم که یادداشت من به صورتی کلی بوده است. طبیعی است که برای نامههایم، از خوانندگان «تخته سیاه» جواب نمیخواهم و همان نظر دادن، ما را کفایت میکند اگر دریغ نکنند! بماند که چه بهانهی آن نوشتههای قدیم و چه مخاطب این نامهها، عادت دارند به خلف وعده و بیوفایی.
چهارم اینکه مطمئنم برای این چند یادداشت مورد نظر من – شاید بهتر باشد بگویم، تک یادداشت! -- در آیندهای نزدیک، comment های بیشتری نوشته خواهد شد. البته امیدوارم تا شرمنده نشوم!
پنجم را برای این مینویسم که تعداد کل شمارههای این یادداشت به هفت برسد! پس با اینکه نباید بگویم، اما یادآور میشوم که آن تک یادداشت مورد اشارهی من، «مبارکت باشد» بوده است ...
شمارهی ششم را برای یکتا مینویسم. قبوله که گاهی دیدن بیتفاوتی کسی هم توقع زیادی است، اما من متهم نکرده بودم، متنی هم که نوشته بودی کمی برایم گنگ بود – لابد الان میگویی مثل نوشتهها و گفتههای خودت!! – و تازه سعی کردم که با شما صحبت بکنم و ... دیگر نوشتن ندارد که !!
طبیعی است که آخرین شماره هم برای دوست بینام و نشان من باشد. اول اینکه دلیل این ننوشتن نام را نمیفهمم. دوم اینکه خیلی خوبه که خودت هم به انتظار اشاره کردی! و آخر اینکه بهانه نیاورید لطفا !! چه برای نظر ندادن و چه برای ننوشتن نام.
در آخر هم به رسم تمام پاسخهای مدیر وبلاگ: ممنون، خیلی هم ممنون!