سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دانش، منشأ هرگونه خیری است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11

شرمنده از " تو" . ولی انگار باز باید نقل قولی کنم .  انگار که  وصف حال من است . این بار از مصطفی مستور از" حکایت عشقی بی قاف ، بی شین ، بی نقطه " :

 

« حرف که می زنی / من از هراس طوفان / زل می زنم به میز / به زیر سیگاری / به خودکار / تا باد مرا نبرد به اسمان /

لبخند که می زنی / من – عین هالوها – زل می زنم به دست هات / به ساعت مچی طلایی ات / به استین پیراهن ات / تا فرو نروم در زمین /

دیشب مادرم گفت تو از دیروز فرو رفته ای / در کلمه ای انگار / در شین / در قاف / در نقطه ها . »

 

و من سال هاست که فرو رفته ام در کلمه ای انگار. می ایی ؟

 


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در جمعه 86/1/31 و ساعت 11:15 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 33
مجموع بازدیدها: 198146
جستجو در صفحه

خبر نامه