سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : دانش را در بند کنید . عرض کردم : در بند کردن آن چگونه است؟ فرمود : نگارش آن . [عمرو بن العاص]
 
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 22

نامه­ها (16)

 

 

توضیح این نامه هم این­که، سه­گانه­ی «روز اول عشق» از محمد محمد علی، کادوی من بود به صاحب نامه. از کتاب، می­دانید که خواهم نوشت ...

سلام.

تولدت مبارک.

می­خواهم نامه­ای سرشار از شور و شادی برایت بنویسم. به کاغذهایم که نگاه می­کردم، نامه­ای را یافتم که تاریخ 13/12/87 را داشت. یعنی درست یک ماه قبل از تاریخ تولدت. آن نامه هم برای تو بود. وقتی دوباره آن را خواندم، دیدم که به هیچ وجه خواسته­ای را که در اول نامه به آن اشاره کردم، برآورده نمی­سازد. آن نامه را به دستت نخواهم رساند و تنها در «تخته سیاه» بایگانی­اش خواهم کرد. بگذار کمی از «روز اول عشق» بگویم. نیازی نیست لابد که به نویسنده و این جور چیزها اشاره کنم، که خودت خواهی دید. تنها این را بنویسم که چند سال پیش، جلد اول کتاب را به امانت از آرش گرفتم و خواندم. – با این توضیح که هنوز 2 جلد بعدی منتشر نشده بود – پس، این بار تنها کمی از آن عادتی را که کتاب­های نخوانده­ام را برایت به یادگار نمی­آورم، رعایت کرده­ام! هر چند شاید این بار حتا زودتر از تو، این سه گانه را بخوانم تا باز هم سنت پابرجا باشد! بماند. گفتن و نوشتن این­ها، چندان فایده­ای هم ندارد. آرزوی سلامتی و شادی و موفقیت و البته عشق برایت دارم و یک هدیه­ی دیگر که بی­ارتباط به «روز اول عشق» هم نیست، «وسوسه­ی چیدن» شعری از فاطمه روزبهانی:

«ممنوع نیستی که بچینمت،

این­جا هم که بهشت نیست،

تا گناه مادر را تکرار کنم.

... رنگ صلح چشم­هایت

دهان تنهایی­ام را، آب می­اندازد.

به شاخه­ات نرسیده می­لغزم.

همیشه لغزیدن، بهانه­ی خوبی است

برای فشردن دستی که دوستش داری!

وسوسه­ی چیدن

رها نکرد؛

رهایت نمی­کند ...

بچین!

ممنوع منم که بچینی­ام!»

پنج­شنبه 13/فروردین/88


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در جمعه 88/1/21 و ساعت 4:38 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 27
مجموع بازدیدها: 198429
جستجو در صفحه

خبر نامه