سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دانش، بنیاد هر خیر و نادانی، ریشه هر شرّی است . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11

باز هم کتاب. کتاب چهارم «آتش بدون دود»، با زیر عنوان «واقعیت­های پرخون»، 278 صفحه است. این جلد هم باز سرشار از عشق است. و آرام آرام، شخصیت­های داستان وارد فضای ایران می­شوند. داستان با وقایع تاریخی در هم آمیخته می­شود و مبارزه با رژیم پهلوی و آغاز به کار حزب توده و محمد رضا شاه و خلاصه وقایع آن روزها تبدیل به متن داستان می­شوند.

کتاب پنجم، «حرکت از نو» نام دارد در 280 صفحه. این جلد هم باز سرشار از عشق است و مبارزه و البته خون. از رُمان زیاد نمی­توان نوشت. باید بخوانید. به خصوص چنین رُمانی را. نادر ابراهیمی در تقدیمی کتاب، اشاره­ی جالبی دارد. هر چند نمی­دانم که چرا از ابتدای جلد پنجم دیگر این تقدیمی و آن ضرب­المثل ترکمنی که دلیل نام­گذاری کتاب است، نوشته نمی­شود.

 ابراهیمی می­نویسد: « پیشکش به بزرگی که به درستی، خلوص و بزرگی، باورش کرده­ام؛ به مردی که مرا به نوشتن الباقی «آتش بدون دود» واداشت. نامش برای این خاک، مبارک باد و برای همه­ی عاشقان وطن! و ای کاش زمانی برسد که او، همچنان، باشد و دیگر، درد نباشد، و ایرانی دردمند هم.»

این را هم بگویم تا شاید توضیحی باشد برای دوستان و آبی بر آتش هم، ضرب­المثل ترکمن می­گوید: « آتش، بدون دود نمی­شود، جوان، بدون گناه»

در این فرصت، کتاب دیگری را هم خوانده­ام. « در جست­وجوی امر قدسی» حاصل گفت­وگوی دکتر رامین جهانبگلو است با دکتر سید حسین نصر. کتاب را سید مصطفی شهرآیینی ترجمه کرده است و نشر نی آن را در 465 صفحه به چاپ رسانده است. البته بعد از آن داستان دستگیری جهانبگلو و هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش، چاپ دوم کتاب هم نایاب شد و فکر می­کنم که دیگر اجازه­ی تجدید چاپ هم نیافته است.

 همان روزها و البته بعد از جست­وجویی بسیار، کتاب را از کتاب­فروشی­ای در خیابان فلسطین خریدم که دیگر تبدیل به پاتوق من شده بود. بماند که چند هفته پیش که می­خواستم به آن سری بزنم، دیدم که تعطیل است و مغازه خالی و تابلوی پارچه­ای اجاره­ی مغازه بر کرکره­های پایین کشیده­ی آن آویخته است!!

بگذارید در مورد کتاب توضیح بدهم. دکتر نصر و دکتر جهانبگلو، پسرخاله­ی یکدیگر هستند و نواده­ی دختری شیخ فضل­ا... نوری. دکتر نصر دانش­آموخته­ی هاروارد و MIT است. پیش از انقلاب رییس دانشگاه آریامهر آن دوران و صنعتی شریف خودمان بوده است. ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ریاست انجمن سلطنتی فلسفه و ریاست دفتر فرح پهلوی را بر عهده داشته است. از سال 57 تا به حال هم، باز در آمریکا مشغول زندگی و تدریس است.

دکتر نصر طرفدار سرسخت سنت و منتقد آشکار مدرنیته است. با مظاهر مدرنیته هم سخت مشکل دارد و از حکمت اشراق و جاویدان خرد صحبت می­کند. از همین­رو، مرزبندی آشکار و پررنگی با دکتر سروش دارد و تا به حال چندین بار، به بحث با یکدیگر پرداخته­اند.

این را هم بگویم که کتاب در 6 بخش زیر تقسیم­بندی شده است و پست را تمام کنم: « از تهران تا بوستون، بازگشت به ایران، ایرانی بودن چیست؟، اسلام و دنیای مدرن، هنر و معنویت و اسرار ملکوت»


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در جمعه 87/12/2 و ساعت 6:38 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 33
مجموع بازدیدها: 198150
جستجو در صفحه

خبر نامه