سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 28

زیر لب زمزمه ی نام تو را

من چه ارام فریاد کنم

 

زیر لب هر لحظه را

لحظه های بی تو را

من چه مستانه ، غریبانه

در دلم غوغا کنم

 

زیر لب  شعر قشنگ زندگی

حس خوب سادگی

لحظه حس کردنت در گاه تنهایی خویش

این همه افسانگی، دلدادگی

تو بگو

من چگونه با تو فریاد کنم

 

بی تو تنها و پریشان و غریب

زیر این باران تند و سهمگین

از همه دنیا بریده ، بی شکیب

تا کجا و تا به کی

دست های خویش را چتری برای خود کنم

 

زیر لب من تا به کی

تا کدامین فصل مهر

شعر زیبای چشمان تو را

با خودم نجوا کنم

با تو فریاد کنم


 نوشته شده توسط مصطفی حکیمی در دوشنبه 86/1/13 و ساعت 7:31 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 10
مجموع بازدیدها: 198580
جستجو در صفحه

خبر نامه