وقتي دوباره رفتن تو ناگزير شد
بوشهر در فراق تو دق كرد و پير شد
ديگر به درد زندگي من نميخورد
شهري كه بعد رفتن تو بي امير شد
....
اگه تو ئبلاگت نظر ي نميدم به اين معني نيست كه نميام.هميشه ميام و دلتنگياتو ورق ميزنم و در آخر به قول شاعر:
تنها تو نيستي كه دلت غم گرفته است
من هم شبيه حال تو حالم گرفته است
ديگر تفنگ حوصله آتش نمي كند
باروت ذهن هر دويمان نم گرفته است