سلام.بالاخره اومدم.
نخست دير زماني در وي نگريستم چندان كه چون نظر از وي باز گرفتم در پيرامونم همه چيز به هيئت او در آمده بود، آنگاه بود كه دانستم مرا ديگر از او گريزي نيست.
« ا.شاملو »